كي ها و چگونه بر سرنوشت مردم افغانستان تصميم ميگيرند؟
عطا احمدى عطا احمدى

مدتهاست كه تنش ميان لوي سارنوالئ افغانستان و كميسون (مستقل) انتخابات وكميسون شكايات انتخاباتي درمورد شفافيت و نتايج نهائي آن دوام دارد.اينكه آيا لوئ سارنوالئ واقعآ ميخواهد آنچه را كه درجريان انتخابات رويداده است به بررسئ بگيرد و يا باز هم يك بازي ماهرانه در عقب پرده در جريان است. اينرا زمان به اثبات خواهد رسانيد.

اما انچه مسلم است انتخابات پارلماني 1389 به هيچ وجه مبرا و دور از مداخله وفشار افراد و اشخاص زورمند و حاكم در دولت و حكومت نبوده است. زيرا هردو كميسون انتخاباتي همراه با دولت و حكومت در زير فشار هاي متداوم جامعه جهانئ مجبوربر آن گرديدن تا صريعآ اعلام بدارند كه در كار انتخابات عده از مقامات بلند پايه دولتي و حكومتي در تباني با عده از مسولين و كارمندان انتخابات مداخله نموده و شفافيت آنرا زير سوال برده اند. يكي از عوامليكه انانرا مجبور به بيان حقيقت ساخت نوار صوتئ اسماعيل خان سرپرست وزارت انرژي و آب با يكتن از مسولين كميسون انتخاباتي است كه به دسترس رسانه ها و سايت هائ انترنتئ قرارگرفته است.

اين سند ( نوار صوتئ ) نمونه يكي از صدها و شايد هم از هزاران مداخله افراد و اشخاص زورمند در امور انتخابات بوده و خود زبانيست از بيان واقعيت ها.اين سند مبين دخالت آشكار،عدم پذيرش آراى مردم و پشت پا زدن به همه ارزشهاى دموكراسى دركشور است.

من با كمال صداقت تلاش نموده ام تا آنچه دراين نوار صوتى مطرحه شده بروى كاغذ بياورم و پيشكش شما عزيزان نمايم. اما بعضى قسمت هاى آنرا به مشكل ميتوان تشخيص داد و فهميد.اما آنچه در اين نوار صوتى مشخص است ، اينست كه چگونه بر آراى مردم تصميم گرفته ميشود و برسرنوشت ملت بازى مينمايند.

متن صحبت تيلفونى:

عضوكميسون: يزدان پرست را شما ديدن يا نى اين هم كه آمد،اين هم آمد

اسماعيل خان: قدريه هم آمد؟

عضوكميسون: بلى قدريه هم آمد.

اسماعيل خان: يك كس ديگر را هم يادداشت بگيريد از غور كه 8000 راى دارد بنام الله بخش

عضوكميسون: يك لحظه صاحب ببخشيد، الله بخش! چند دانه چيز اونهاست و الله نمى دانم.

اسماعيل خان: ( اينجا اواز درست شنيده نميشود)

عضوكميسون: صداى شما ضعيف ميايد صاحب

اسماعيل خان: يك لست بدهم خوب است، يادداشت كنيد، كار و بار شما خوب است؟

عضوكميسون: بلى بهتراست صاحب،يك نفر بنام شفيق ريس (اى،تى) خيانت هاى ميكند ديگر.

اسماعيل خان: كمى به تشويش گپ ميزنيد نشود كه از زير پلو يكد فعه مُلى ( مولى ) بيرون شه ( خنديدن )

عضوكميسون: والله صاحب قابل تشويش هم است سخت زيرفشارهستيم ازيك طرف توقع بزرگ ما زياد واز يك طرف برادر سفارش هاى زياد،ما با هرجانب نمى فهميم چى كار بكنيم ، وكارهاى هم دلش ميخواهد برسرما بكنند و آنرا وجدانآ نمى توانيم،كارهاى را كه ما ميخواهيم كه كس هاى بيايد او نمى خواهد.مجبورميشود آخريك تصميم بگيرد و تصميم هم كه ميگيرد باز يك ساعت بعد پيشمان ميشود.

اسماعيل خان: پيشمان شما ؟

عضوكميسون: نى او پيشمان ميشود ما نى

اسماعيل خان: كى پيشمان ميشود ؟

عضوكميسون: نفركه سرما تصميم ميگيرد

اسماعيل خان: او خو تصميم نميگيرد او مى فهمد

عضوكميسون: نى خو تصميم ميگيرد مكتوب صادرميكند چطور تصميم نمى گيرد؟ صبح مكتوب صادر ميكند و ديگر باز پس مقررميكند.

اسماعيل خان: ( خنده ) بيچاره چى كند او هم...

عضوكميسون: رفيق هاى شماست صاحب

اسماعيل خان: رفيق ما خو واقعآ است ، شماره اين 4 است و سه دانه پروانه

عضوكميسون: حالى ديگر دير و نا وقت هم داديد باز توكل بخدا

اسماعيل خان: خودى شما اول يادآورى ميكنيد باز ميگوئيد كه ديره

عضوكميسون: نا وقت است صاحب بيبينم چند فيصد داره ، 8000 گفتين داره ؟

اسماعيل خان: 8000 و چند صد 8500

عضوكميسون: 8500 خوبه

اسماعيل خان: اما راى ازاين صد در صد است

عضوكميسون: خو اگر راى صد در صد هم باشد نمى برد اگر خيانت شود

اسماعيل خان: اگر ديگر ها خيلى بلند بود باز چى؟

عضوكميسون: باز سرش فكر ميكنيم كه چى كار كنيم انشاالله

اسماعيل خان: انشاالله ، نسبت به او چيز خاطر جمع باشيم نسبت به اين گپ ها

عضوكميسون: نسبت به كى؟

اسماعيل خان: نسبت به همى چند تاى كه گفتيم اينها كار و غريبى خود را بكنند و نه آيند اينجا

عضوكميسون: مطلب را نتوانستم گرفته صاحب

اسماعيل خان: گفتم همى مردم هايكه نيايند كابل و به خانه هاى خودباشند

عضوكميسون: كى ها ، از هرات

اسماعيل خان: بلى

عضوكميسون: همونفرهايكه شما يادداشت داديد به مه؟

اسماعيل خان: بلى

عضوكميسون: نى انشاالله نمى آيند،خوب ازسوم كه به جاى قاضى نذ ير اورديم او را به جاى هفتم ببرديم از هفتم گم نمى شود.

اسماعيل خان: ( خنده ) جدول به شما خو داده بودم نمى فهمم چى وقت ما و شما ببينيم كه يك دفعه كار هاى شما خلاص نشود كه ببينيم مشكلات ايجاد شده باشد.

عضوكميسون: نى خو هر شو بياد مه بدهيد مثل همو جدول كه شما به مه داده بودين امروز بخدا چبه هاى ميز خود را ديدم مه چوم او را پاره كرديم از ترس، چون وقتيكه داخل ميشويم تلاشى ميشويم جزيتيرين كاغذ را از ما ميگيرند ما مسول عمومى همين جا هستيم ولى اعتماد سرما نيست جزيترين كاغذ را از ما ميگيرند ولى در حافظه خود مگر جاى بدهيم مثلى يك وقتى طالب ها ( ... ) ميخوانند،ميخوانند در حافظه خود جاى ميدهند مگر ما هم اين يادداشت ها را بخوانيم بخوانيم در حافظه خود جاى بدهيم باز وارد چى ( دفتر ) شويم كاغذ را با خود برده نمى توانيم، مه نمى فهمم او كاغذ شما را كه به مه يادداشتى داده بوديد مه فلانى فلانى فلانى مورد تائيد فلانى فلانى مورد رد.

آسماعيل خان: بلى

عضوكميسون: همو كاغذ هسته خو هسته منتها مه نمى فهمم كه در اتاق مه است ، منتها يك جاى بسيار اطمينانى مانديم يا در دفتر مه است ، منتها در دفتر خيلى اعتماد ندارم كه باشد منتها هسته همو كه شما يك لست داده بوديد همطور در حافظه مه است كه نثاراحمد فيضى

اسماعيل خان: بلى نثاراحمد فيضى را داده بودم

عضوكميسون: بلى نثاراحمد فيضى،عارف، سعيدزاده..مه چوم

اسماعيل خان: كه چى كار بكنيد؟

عضوكميسون: انها را به مه داديد كه تائيد بكنيم

اسماعيل خان: بلى نثاراحمد فيضى داده بودم ديگه فاروق نظرى داده بودم

عضوكميسون: حالى فرهاد را گفته بوديد

اسماعيل خان: بلى فرهاد مجيدى

عضوكميسون: شفيق گفته بوديد كه تائيد است،رحيمه جامى را گفته بوديد

اسماعيل خان: باش اين ها را به شما بخوانم

عضوكميسون: است پيش شما؟ جناب اميرصاحب همى را به مه يادداشت بدهيد از طريق تيلفون فقط خلاص، فيضى 1

اسماعيل خان: فيضى 1 مسعوده كروخى ، فاروق نظرى ، رحيمه جامى، صالح سلجوقى

عضوكميسون: صالح سلجوقى شما به مه نداديد صاحب گفتيد كه راى ندارد

اسماعيل خان: راى ندارد؟

عضوكميسون: شما گفتيد راى ندارد هيچ، اول داديد بعدآ پيشمان شديد در حافظه مه است صاحب

اسماعيل خان: گفتم اگر راى داشته باشد كه بايد باشد پيش شما

عضوكميسون: راى كم دارد

اسماعيل خان: اگر بتوانيم خوب است

عضوكميسون: حالى از نظر شما تائيد است؟

اسماعيل خان: بلى تائيد است

عضوكميسون: خوب ديگه

اسماعيل خان: عارف طيب،حليم تره كى

عضوكميسون: حليم تره كى هيچ راى نداره

اسماعيل خان: خيلى راى داره

عضوكميسون: هيچ راى نداره

اسماعيل خان: شما بگيريد خيلى راى داره

عضوكميسون: من چك كرديم راى ندارد اگر ميداشت در همى رديف ميامد چيزى كمبود ميداشت ما كمك ميگرديم

اسماعيل خان: شما فردا ببينيد ، پس شما مناطقى را ديدن كه راى آن جدى است

عضوكميسون: اين گپ صحيح است پس صبا مى بينم بخير

اسماعيل خان: عارف تره كى،اشرف دهقان نژاد،شفيق،عبدالهادى جمشيدى،سعيدزاده، همو شريف اعظيم راى ندارد؟

عضوكميسون: يك لحظه صاحب، ديگه كى گفتيد صاحب

اسماعيل خان: شريف اعظيم اگرراى داشته باشد خوب است

عضوكميسون: يادداشت ميگيرم فردا مى بينم

اسماعيل خان: شريف اعظيم،ناهيد احمدى،مولوى عبدالغنى

عضوكميسون: همو مولوى زاده كه تخلصش است

اسماعيل خان: بلى، عمر صميم، غلام نبى كريمى

عضوكميسون: مولوى كريمى هيچ اصلآ نبود خو صاحب

اسماعيل خان: خيلى راى دارد. كمال الدين عرب، سادت فتاحى

عضوكميسون: اگر ياد شما باشد سر فتاحى گفتيد اگر راى داشته باشد كمك بكنيد و اگر نداشت هيچ ، همطور به ياد من است همو شب.

اسماعيل خان: بلى ، كسانيكه مه گفتيم رد شود

عضوكميسون: يك لحظه صاحب باش كه يك كاغذ ديگر ، رد ، بگوئيد ، غلام قادر اكبر

اسماعيل خان: ( خنده ) خوب مي شناسى

عضوكميسون: غلام قادر اكبر مه حالا ميگويم، خوشك سوم

اسماعيل خان: باش شما نگوئيد ميخواهم دقيق بگويم كه باز چى نشود. وكيل زرين، عزيز نادم، حفيظ الله معلم

عضوكميسون: همو هايكه زيادترراى دارند و مشهور اند بگوئيد انهايكه خيلى راى ندارند سر شان حساب نكنيد

اسماعيل خان: حفيظ معلم، رفيق شهير،غلام قادر، حاجى داوود نورزائى

عضوكميسون: همو شو ( شب ) شما همين را تائيد نگرديد؟

اسماعيل خان: نخير

عضوكميسون: خو، اى صاحب اگر روزگار ما را مى ديديد صاحب از ما تشكرى ميگرديد خو صاحب

اسماعيل خان: يك دقيقه صبر

عضوكميسون: بخاطر كه ترس دارم كه همى رفيق اتاق مه نه آيد

اسماعيل خان: اسمش را ميگيرم باز خودى شما فكر كنيد آدمهاى جدى را خو بشما گفتم

عضوكميسون: همى لست را بدهيد باز جدى را يك لست ديگر ميگيريم

اسماعيل خان: خوب، ناصرعطائى،غلام سخى، آغا ملنگ

عضوكميسون: غلام سخى، آغا ملنگ راى هم ندارد

اسماعيل خان: ندارد خو، عزيزه

عضوكميسون: كى صاحب عزيزه اين ها مشهور نيستند همو مشهورترها را بدهيد كه مه، شايد در همو لست هم نه آيد، همى لست جديد كه اعلان شد صاحب به طبيت ( خواست ) شما بوده صاحب،اينكه شما باور ميكنيد يا نمى كنيد او به خدا معلوم است.

اسماعيل خان: اين خو دراو لست نبود كه اعلان شد.

عضوكميسون: نى نى نفرهاىشما بود صاحب به خواست شما بوده تقريبآ

اسماعيل خان: يكى دو تا آدم هاى خراب بود

عضوكميسون: دوتا خو در صد گل دوتا گل خراب پيدا ميشود صاحب

اسماعيل خان: اكبر بود

عضوكميسون: خو گفتم اكبر خراب بود ديگه كى خراب بود از نفر هاى شما يك اكبر آمده ديگركسى خو نيامده

اسماعيل خان: عزيز نادم است

عضوكميسون: خو،خو، عزيز نادم درست است خو مه خبرنبودم كه اينقدر جدى است

اسماعيل خان: على احمد جبرئيلى

عضوكميسون: از شما خلاص شد صاحب

اسماعيل خان: يك دقيقه صبر كن

عضو كميسون: غلام فاروق مجروح

اسماعيل خان: او خوب است

عضوكميسون: خو شما او را تائيد نگرديد

اسماعيل خان: راى خيلى دارد

عضوكميسون: بلى راى خيلى دارد

اسماعيل خان: اگر راى دارد بگذار باشد

عضوكميسون: قاضى نذير احمد حنيفى

اسماعيل خان: آدم خوبى نيست

عضوكميسون: كى مجروح

اسماعيل خان: در يادداشت خود بگيريد

عضوكميسون: كس هايكه راى زياد دارند فشار ما پائين ميائيد صاحب، خو در ياداشت از جمله رد ها ميگيرم.فاروق مجروح،قاضى احمد حنيفى

اسماعيل خان: اين راى دارد

عضوكميسون: راى چيزى ندارد آخرين زورش همين بود

اسماعيل خان: رفيق شما بهزاد

عضو كميسون: او در لست ريس جمهور است به ما غرض نيست 

اسماعيل خان: مى فهمى چقدر تشويش دارم او حالا صد در صد خاطر جمع است، يك دفعه كارى نشود كه بگويد كه مه چى گفتم و تو چى گفتى

عضوكميسون: صاحب او از همو روزيكه راى نداده مه همينقدر بطور نمونه يك صد را هم به او نگذاشتيم ، اينقدر گناه بزرگ را بخدا كرديم ، كاشكه يك صد راى هم كاشكه ميگذاشتم . قاضى نذ ير را هم از جمله ردها بگيرم صاحب؟

اسماعيل خان: بلى

عضوكميسون: قاضى نذ ير احمد حنيفى گرچه رفيق شما هم است راى ندارد،گناه ما چيست

اسماعيل خان: خوشك را هم گرفتى

عضوكميسون: خوشك خو در رديف اول است صاحب

اسماعيل خان: سيد ابراهيم را گرفتى

عضوكميسون: او رفيق مه است.

اسماعيل خان: فوزيه گيلانى

عضوكميسون: او خو از جمله مريد هاى من است

اسماعيل خان: همى بد تر از همه عاطفه منصورى

عضوكميسون: ايطور گم شده كه ردش هم نيست انشآالله

اسماعيل خان: همى بود

عضوكميسون: بلى خلاص شد؟ سر جدى ها ميايم

اسماعيل خان: بخوانيد

عضوكميسون: غلام قادر اكبر، جدى. اين هم چليپا (×) ديگه كى صاحب

اسماعيل خان: شهير

عضوكميسون: شهير خو گم شده صاحب

اسماعيل خان: چرا همى دفعه خو بوده

عضوكميسون: نى بسيار پس بوده شما انترنت را ديدن

اسماعيل خان: نى والله خوب بود

اسماعيل خان: شما بخوانيد

عضو كميسون: خوشك جدى، وكيل زرين جدى، عزيزنادم جدى، داوود نورزى جدى. پس كى ميماند صاحب، مسعود عطائى هم جدى، حفيظ الله معلم.

اسماعيل خان: بلى

عضوكميسون: غلام سخى مصباح خو راى ندارد، غلام ملنك هم راى ندارد صاحب خدمت شما عرض شود عزيزه خو هم راى ندارد على احمد جبزئيلى هم راى ندارد. آمد يم سر مجروح

اسماعيل خان: اگر داشت غرضش نگيريد

عضوكميسون: غرضش نگيريم، خو احمد بهزاد او هم گُم

اسماعيل خان: بلى

عضوكميسون: قاضى نذ ير هم جدى

اسماعيل خان: اگر راى داشت غرضش نگيريد

عضوكميسون: خو منتها كمك هم در توان ما نيست، رفيق كك مه چطور صاحب ، سيد ابراهيم ايماق

اسماعيل خان: اورا دو تا چليپا بكش

عضوكميسون: ( خنده ) اينه صاحب يكى از طرف خود يكى از طرف شما، فوزيه گيلانى خو بسيار مريد مه خو صاحب اى خو 20000 دالرش هم از دست رفت، عاطفه منصورى هم چليپا × ، حالا از همى چيزها به شما بگويم از بسته لست كه شما به مه داديد به چه اندازه به شما وفادارى كرديم.

اسماعيل خان: يك چيز ديگر بگويم متعصب زاده

عضوكميسون: خو متعصب زاده او بيچاره راى هم نداره

اسماعيل خان: خو داشت

عضوكميسون: او از نطر شما تائيد است

اسماعيل خان: نخير

عضوكميسون: خو راى هم نداره همو يك چيز ديگر همى فرهاد مجيدى ، نظرى خو هستند همى منورشاه بهادرى چطور

اسماعيل خان: او باشد

عضوكميسون: بلى او كمى راى هم دارد. حالا ميايم سر نفرهايكه بسيار راى دارند مى برآيند و راى ندارند نمى برآيند حالى به شما ميگويم.

فيضى مى برآيد، رضائى نه ، مسعوده كروخى تقريبآ ، نظرى مى برآيد ، جامى مى برآيد ، سلجوقى نمى توانم گفته عارف طيب فكر نكنم

اسماعيل خان: طيب مي بر آيد

عضوكميسون: فكر نكنم ، حليم تره كى فكر نكنم ، دهقان نژاد فكر نمى كنم ، شفيق شايد برآيد جمشيدى خو اصلا نمى برآيد

اسماعيل خان: جمشيدى

عضوكميسون: يعنى راى كم دارد يعنى ما بسيار نمى توانيم  راى زياد كنيم. يكى ديگر شهيد زاده فكر نكنم ، شريف اعظيم نمى شناسم ، نايب احمدي مى برآيد، مولوى زاده نمى فهمم ، محمد عمر صميم مى آيد ، كمال الدين عرب مى آيد ، غلام نبى كريمى نمى فهمم ، فتاحى نمى فهمم. از نفر هايكه شما چيز كردين يك نفر ديگر هم كه راى دارد كه از اين جمله برآيد شايد ، محمد معروف فضلى او هم شايد بر آيد شما چى ميگوئيد؟

اسماعيل خان: بلى او خو راى زياد دارد از افغان ملتى هاست

عضوكميسون: يعنى غرضش بگيريم يا نى ايطور برايم بگوئيد؟

اسماعيل خان: اگر بتوانيد غرضش بگيريد خو خوب است ( خنده )

عضوكميسون: گم كو يك افغان ملتى كم ميشود ميگيرم از جمله ردها. باز اين لست را صبا شب براى شما مياورم صاحب.

اسماعيل خان: او رفيق پوپل است

عضوكميسون: خو او رفيق پوپل است خو رهبر شان است او رفيق احدى است يا پوپل؟

اسماعيل خان: پوپل

عضوكميسون: اينه صاحب از نفر هاى شما رضائى بيرون شده ، نظرى بيرون شده ، فهيمه جامى بيرون شده ، عارف طيب بيرون شده ،سعيد زاده ، ناهيد احمدى ، كه شما سر خانم ناهيد خيلى سر من تاكيد كرديد ، عمر صميم شده. از جمله كه بد شما ميايد غلام قادر اكبر بوده كه از سوم بجاى قاضى نذ ير بوده كه ما او را به نهم رسانديم از اين بيشتر خو ما نمى توانستيم.

اسماعيل خان: خو از نزديك ببينيم

عضوكميسون: لست گرفتم قيد كردم صاحب اگر كارى نباشد خدا حافظ وناصر شما فردا شب خدمت شما ميايم صاحب.

اسماعيل خان: خدا حافظ ، صبا خو دست ميزنى ؟

عضوكميسون: صبا هستيم سر كار هستيم

اسماعيل خان:خوب است

عضوكميسون: هرچه كرديم صاحب از طرف روز به وزارت آمده نمى توانيم موتر ما موتر كميسون است تعقيب ميشويم

اسماعيل خان: شام بيا

عضوكميسون: شام انشاالله خانه ميايم خدا حافظ.

 

منبع كه اين نوار صوتى را بنشر رسانيده است سايت انترنتى راد يو آزادى ميباشد.

 

فهرست وكلاى كه از ولايت هرات در پارلمان جديد راه يافته اند.

1 . منورشاه بهادرى

2 . خليل احمد شهيد زاده

3 . نجلا دهقان نژاد

4 . محمد رضا خوشك وطن دوست

5 . غلام فاروق مجروح

6 . صالح محمد سلجوقى

7 . مسعوده كرخى

8 . عبدالهادى جمشيدى

9 . محمد رفيق شهير

10. محمد عارف طيب

11. فرهاد مجيدى

12. فاروق نظرى

13. شهناز همتى

14. احمد بهزاد

15. قاضى نذ ير احمد حنفى

16. ناهيد احمدى

17. سمين باركزى


December 21st, 2010


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات